فیلم داستان "جون" دختری که هنوز با والدینش زندگی می‌کند، پس از سرقت از داروخانه‌ی شهر کوچکشان، تصمیم می‌گیرد برای حل این جنایت، دست به کار شود. او در عین حال که تلاش می‌کند بر رابطه‌ی گذشته‌ی خود با نامزد سابقش غلبه کند، در پی آن است تا به استقلال بیشتری برسد و گامی به سوی بزرگسالی بردارد و ...

"لئو" مارمولکی 74 ساله و خسته، دهه ها است که با لاک پشت خود در یک کلاس درس فلوریدا گیر کرده است. هنگامی که متوجه می شود تنها یک سال دیگر وقت دارد، برنامه ریزی می کند تا از آنجا فرار کند و زندگی را در خارج تجربه کند، اما به جای آن درگیر مشکلات دانش آموزان مضطرب خود می شود از جمله یک معلم جایگزین غیرقابل تحمل و ...

فیلم داستان دختر جوانی به نام "استیسی فریدمن" را دنبال می‌کند که برای یکی از مهم‌ترین رویدادهای زندگی‌اش آماده می‌شود: Bat Mitzvah ( جشن تکلیف دختران یهودیان) اما نقشه‌های او زمانی از هم می‌پاشد که "مچ" بهترین دوستش را در حال بوسیدن کراشش، "اندی گلدفارب" می‌بیند و ...

دو سال پس از تعلیق سرمربی لیگ ملی فوتبال NFL، شان پیتون، وی به زادگاهش بازگشته و تیم فوتبال پاپ وارنر را تشکیل می‌دهد. اکنون شان پیتون با به عهده گرفتن مربیگری این تیم، بار دیگر با پسر 12 ساله‌ خود ارتباط برقرار کرده و ...

داستان درباره‌ی مردی به‌نام راس است که بخاطر مشکلاتی که به وجود می‌آید مجبور می‌شود یک همسر صوری را استخدام کند تا مشکلش برطرف شود ، اما…

زندگی یک رئیس بانک وقتی وارونه می شود که یک دوست قدیمی مرگشان را جعل کرده و حال آماده ماجراجویی با آن است. قبل از اینکه هویت جدیدی برای خود دست و پا کنند، آنها می فهمند که مشکلات بزرگی در اثر این کار در انتظارشان است اما …

یک افسر پلیس نیویورکی و همسرش به اروپا می روند تا تعطیلات متفاوتی را سپری کنند و زندگی زناشویی خود را نیز تقویت کنند. آن ها در حین سفر با یک میلیاردر آشنا می شوند اما طولی نمی کشد که او به قتل می رسد و این دو به مظنونین اصلی پرونده تبدیل می شوند. اکنون آن ها باید از دست پلیس فرار و بی گناهی خود را ثابت کنند…

داستان فیلم درباره‌ی سندی وکسلر یک مدیر استعدادیابی است که در اوایل سال ۱۹۹۰ در لس آنجلس فعالیت می‌کند و…

فیلم “آخرین تابستان” که چندین داستان متقاطع را به تصویر می کشد، داستان گروهی از دوستان جوان را دنبال می کند که به تازگی از دبیرستان فارغ التحصیل شده اند و قرار است که آخرین تابستان خود را قبل از ورود به کالج سپری کنند. همچنان که آن ها با مسایلی همچون عشق، ایجاد روابط دوستانه در شرایط غیر منتظره و بهتر کنترل کردن روابط خود با والدینشان دست و پنجه نرم می کنند، این افراد تصمیم می گیرند که بالاخره می خواهند چه کسی باشند و چه کارهایی را قبل از ورود به دوره بزرگسالی انجام می دهند…

بعد از یک آشنایی ناگهانی ، مرد و زن در یک رفت و آمد خانوادگی خودشان را شیفته ی یکدیگر می یابند و همچنین در این ماجرا بچه هایشان به یکدیگر وابسته می شوند …

زمانی که دو پدر در یک بحث دوستانه به فکر یک مبارزه میوفتند تا ببینند کدامیک برنده میشوند ، یکی از آنها مساله را خیلی جدی میگیرد و همه چیز بد پیش میرود . تمام روابط خراب میشود و…

  زمانی که تفسیر غلطی از بازی های کلاسیک ارائه می شود، شخصیت های محبوب بازی های کامپیوتری مانند Pac-Man و Donkey Kong آن را به عنوان اعلام جنگ می پندارند و همانند موجودات بیگانه به زمین حمله میکنند …..

پل بلارت (کوین جیمز) پلیس فروشگاه به همایش اتحادیۀ صنفی نگهبانان امنیتی برای سخنرانی در لاس وگاس دعوت شده اما یک گروه از دزدان حرفهای با اجاره کردن سوئیت مجلل هتل قصد دارند تمام آثار هنری باارزش آنجا را بدزدند و به خارج از کشور منتقل کنند. مایا ( راینی رودریگز) دختر پل بلارت وقتی به طور اتفاقی پا به سوئیت دزدان میگذارد آنها او را بازداشت کرده و گروگان میگیرند. اکنون پل می بایست هر طور شده به کمک دخترش برود و آثار هنری را از دست سارقان نجات دهد.

هیولاها سالهاست که از ترس انسان ها (!) خواب و خوراک ندارند. کنت دراکولا هتلی مخصوص هیولاها می سازد که بدون نگرانی می توانند در آنجا اقامت داشته باشند اما با ورود یک انسان همه چیز بهم می ریزد...

یک مرکز خرید توسط گروهی از سارقان تصرف می شود و تنها نگهبان این مرکز که «پل بلارت» نام دارد و بشدت ماموری وظیفه شناس است ، باید با این گروه مقابله کند و…

 «هنری روث» (آدام سندلر) مردی است که از تعهد داشتن نسبت به یک زن می ترسد، تا اینکه دختری جذاب به نام «لوسی» را می بیند. آنها با هم بیشتر آشنا می شوند و هنری از این که دختر رویاهیش را پیدا کرده خوشحال است، تا اینکه درمیابد لوسی حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و فردای آن روز دیگر هنری را به یاد نمی آورد.

«سانی کوفکس» (سندلر)، مجردی سی ساله و بی فکر و خیال است که هرگز زیر بار مسئولیت های بزرگ سالی نرفته است. اما وقتی متوجه می شود اگر زودتر وارد گود نشود تا آخر عمرش تنها خواهد ماند، برای آن که به محبوبه اش نشان دهد می تواند با مسئولیت های بزرگ سالی دست و پنجه نرم کند، پسر بچه ی پنج ساله ای به نام «جولیان» را به فرزندخواندگی قبول می کند…